در دنیای امروز، ما با یه چالش جالب روبرو هستیم: انتخابهای بیپایان!
از خرید لباس گرفته تا انتخاب شغل، غذا یا حتی فیلمی که میخوایم تماشا کنیم. اما آیا تا حالا فکر کردی که این همه انتخاب، به جای اینکه خوشحالترمون کنه، ممکنه استرس بیشتری بهمون بده؟ این همون چیزیه که بری شوارتز توی کتابش به اسم “پارادوکس انتخاب” دربارهاش صحبت میکنه.
وقتی گزینههای زیادی جلوی رومونه، انگار همه چیز پیچیدهتر میشه. فکر کن توی یه فروشگاه هستی و میخوای یه شلوار جین بخری. به جای یکی دو مدل، حالا با دهها گزینه مواجه میشی. احتمالا اولش حس خوبی داری که “آه، چقدر انتخاب!” اما بعد از یه مدت که همه رو امتحان میکنی، دیگه نمیدونی کدوم رو باید برداری. اون وقت استرس شروع میشه.
نکته اینجاست که وقتی گزینهها زیاد میشن، انتخاب درست برامون سختتر میشه. بعد از اینکه تصمیم میگیریم، خیلی وقتها فکر میکنیم که “نکنه اون یکی بهتر بود؟” یا “ای کاش یه انتخاب دیگه میکردم”. این حس همون چیزی هست که شوارتز بهش میگه فلج انتخاب؛ یعنی توی انتخاب غرق میشیم و گاهی حتی از تصمیمگیری کلاً صرف نظر میکنیم.
حالا راهکار چیه؟ شوارتز پیشنهاد میده که به جای تلاش برای پیدا کردن “بهترین” گزینه، بیایم و دنبال چیزی باشیم که “به اندازه کافی خوبه”. این یعنی به جای اینکه خودمون رو با انتخابهای دیگه آزار بدیم، از اون چیزی که انتخاب کردیم لذت ببریم و بدونیم که لازم نیست همه چیز کامل باشه. اینجا دیگه بحث رضایتمندی به جای کمالگرایی پیش میاد.
یکی از اصلیترین چیزهایی که باید یاد بگیریم، پذیرش رضایتمندی به جای کمالگراییه. یعنی چی؟ یعنی به جای اینکه همیشه دنبال بهترین انتخاب ممکن باشیم، سعی کنیم از گزینهای که “به اندازه کافی خوبه” لذت ببریم. وقتی به این نگاه میکنی که انتخابت نیازی نداره کامل و بینقص باشه، فشار زیادی از روی دوشت برداشته میشه. مثلاً فرض کن میخوای یه رستوران انتخاب کنی. اگه بخوای تمام رستورانهای شهر رو بررسی کنی و منتظر بهترین غذا باشی، احتمالاً تا آخر شب نه غذایی خوردی و نه لذتی بردی. ولی اگه یه جا رو انتخاب کنی که خوبه و نیازت رو برطرف میکنه، میتونی از غذایی که جلوت هست لذت ببری.
حالا بیا درباره انتخاب کمتر صحبت کنیم. هرچقدر گزینههای بیشتری برای خودت در نظر بگیری، تصمیمگیری سختتر میشه. یکی از بهترین راهحلها اینه که دایره انتخابهاتو محدود کنی. برای مثال، اگه میخوای یه کتاب بخونی، به جای اینکه کل لیست کتابهای پرفروش یا توصیهشده رو زیر و رو کنی، فقط چند گزینه رو انتخاب کن و سریع یکی رو بردار. اینجوری نه تنها زمان کمتری رو برای انتخاب هدر میدی، بلکه سریعتر به لذت تجربه کردن میرسی. در واقع، محدود کردن انتخابها خودش یه جور آزادیه.
یه نکته دیگه هم اینکه انتظاراتت رو مدیریت کن. هرچه انتظاراتت بالاتر باشه، احتمال اینکه از انتخابت ناراضی بشی بیشتره. مثلاً وقتی یه گوشی جدید میخری، اگه از قبل فکر کنی که این گوشی باید تمام مشکلاتت رو حل کنه و بهترین تجربه رو بهت بده، بعد از خرید هر مشکلی که ببینی، تو رو اذیت میکنه. ولی اگه از اول با این ذهنیت جلو بری که “این گوشی به اندازه نیازم کار میکنه”، هر بار که استفاده میکنی، خوشحالتر میشی.
در نهایت، باید اعتماد به نفس توی تصمیمگیریهامون رو تقویت کنیم. خیلی وقتها بعد از اینکه یه تصمیم میگیریم، شروع میکنیم به فکر کردن به انتخابهای دیگه و شک میکنیم که آیا تصمیم درستی گرفتیم یا نه. این حس باعث میشه حتی اگه انتخابمون عالی باشه، نتونیم ازش لذت ببریم. راهحلش چیه؟ وقتی تصمیمی میگیری، به خودت بگو: “این انتخابیه که گرفتم و بهش اعتماد دارم”. هرچی سریعتر به این نتیجه برسی، خوشحالتر و راضیتر خواهی بود.
پس دفعه بعد که با یه عالمه گزینه مواجه شدی، اینو یاد بگیر که همه چیز توی زندگی لازم نیست کامل باشه. انتخاب کن، لذت ببر و به خودت بگو: “همین خوبه.”